کاربرد و معانی نودینی دو کتاب مقدس عبرانی
در کتاب مقدس عبرانی نودینی به دو معنا به کار رفته است. در معنای نخست به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد که به واسطۀ آن انسان کامل به دعوت خدا لبیک می گوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی انطباق دارد. برگزیدگی مستلزم نودینی
نودینی در کتاب های اولیه کتاب مقدس عبرانی
چکیده:
در کتاب مقدس عبرانی نودینی به دو معنا به کار رفته است. در معنای نخست به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد که به واسطۀ آن انسان کامل به دعوت خدا لبیک می گوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی انطباق دارد. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهت یابی دوباره به عنوان برگزیدگی تجربه می شود.
تعدادکلمات: 1677 کلمه / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
در کتاب مقدس عبرانی نودینی به دو معنا به کار رفته است. در معنای نخست به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد که به واسطۀ آن انسان کامل به دعوت خدا لبیک می گوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی انطباق دارد. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهت یابی دوباره به عنوان برگزیدگی تجربه می شود.
تعدادکلمات: 1677 کلمه / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی
در متون اولیۀ یهودی از تغییر آیین و نودینی سخنی نرفته و اعتقاد بر این بوده است که غیراسرائیلی ها بدون تغییر آیین می توانند مناسک یهودی را اجرا کنند. در متون متأخر بحث هایی در این زمینه صورت گرفته، اما به طور دقیق نمی توان تاریخی برای رواج تغییر آیین در یهودیت ذکر کرد.
در کتاب مقدس عبرانی نودینی به دو معنا به کار رفته است. در معنای نخست به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد که به واسطۀ آن انسان کامل به دعوت خدا لبیک می گوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی انطباق دارد. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهت یابی دوباره به عنوان برگزیدگی تجربه می شود. تغییر بنیادی یا نودینی، جهت یابی درونی و روحی شخص است که به روشن بینی حقیقی و تولد دوباره توصیف شده، و در کتاب مقدس عبرانی به پاسخ و بازگشت تعبیر شده است. تغییر جهت یا نودینی در واقع پاسخ به درخواست درونی است. این نوع نودینی، نودینی از حاشیه و پیرامون به سمت مرکز است، و اساسی ترین انتخابی است که انسان در طول زندگی خود می تواند داشته باشد. این نودینی با اینکه در عهد عتیق به عنوان عمیق ترین معنای رابطه اسرائیل با خدا محل تأکید است، اما قابلیت تعمیم به تمام نوع بشر از هر ملت و قومی دارد؛ تمام انسان ها به بازگشت به سوی خدا فراخوانده شده اند. این گونه از نودینی و تغییر جهت را یونس به مردم نینوا توصیه کرد؛ زیرا او در ابتدا نودینی را موضوعی میان خدا و قوم یهود می دانست. در واقع داستان یونس تأیید دوباره ای بر عهد خدا با انسان بود. در داستان نوح نیز، که در سفر پیدایش باب ٦ تا ٩ آمده، بر نودینی به همین معنا تأکید شده است. کوتاه سخن اینکه، اگر عهد خدا با موسی را در ادامه میثاق کلی خدا با آدم و نوح بدانیم، آن گونه که کتاب مقدس ما را به این نکته رهنمون می شود، یهودیت چیزی جز التزام به بازگشت به سوی خدا نیست.
معنای دوم نودینی به نودینی از حاشیه به متن اشاره ندارد، بلکه بر حرکت از «خارج به داخل» دلالت دارد. عموما از مفهوم نودینی و تغییر بنیادی همین معنا، یعنی تفسیر دین، تداعی می شود. این دو معنا از نودینی قابل جمع اند. به عبارت دیگر، گرویدن به یهودیت و بازگشت به خدا و تغییر جهت به سوی او قابل جمع اند.
نودینی در کتاب های اولیه کتاب مقدس عبرانی
اسرائیلی ها خود را فرزندان اسرائیل یعنی از یک نیا و جد مشترک می دانند. بر طبق این دیدگاه، نویسندگان کتاب مقدس عبرانی، عهد خدا با اسرائیل را توافق میان خدای خاص، یهوه، و قوم معین، یعنی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و فرزندان او می دانند. واژه « گر » برای بیگانگانی به کار میرفت که در بین اسرائیلی ها ساکن بودند، اما این واژه دلالتی بر پذیرش و تصدیق خدای واحد از سوی آنها ندارد. بر پایه کتب اولیه، غیراسرائیلی ها می توانند مناسک اسرائیلی را بدون تن دادن به نودینی انجام دهند. برای مثال، مردی که در خارج از اسرائیل متولد شده و ختنه کرده باشد می تواند از قربانی عید فصح برخوردار شود. در سفر خروج داستان فرار موسی از دربار فرعون و کمک او به دختران کاهن مدیان و سرانجام ازدواج او با یکی از آنها گزارش شده است. بر اساس آن گزارش، صفوره، همسر موسی، زندگی همسرش را با ختنه کردن پسرانش نجات داد. اما این متون از نودینی و تغییر آیین صحبت نمی کنند. خلاصه آنکه، در دورۀ کتاب مقدس ، مثلا برای شخص مصری یا بابلی قابل تصور نبود که در زادگاه و سرزمین مادری خود بماند و در عین حال به دین اسرائیل بگرود، ولی پس از دورۀ کتاب مقدس شمار کثیری از غیریهودیان جذب یهودیت به عنوان دین شدند، و اصطلاح «گر» به این منظور وضع شد.
نودینی در کتاب های متأخر کتاب مقدس عبرانی
دقیقا مشخص نیست که از چه زمانی نودینی وارد یهودیت شده است. در عزرا و نحیما به امکان نودینی زنان بیگانه و در آمدن آنها به یهودیت توجهی نشده است. در کتاب اشعیا به نودینی پرداخته شده، ولی خطوط کلی آن مشخص نشده است. «غریبانی که با خداوند مقترن شده او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته، بندۀ او بشوند: یعنی همۀ کسانی که سبت را نگاه داشته آن را بی حرمت نسازند و به عهد من متمسک شوند. ایشان را به کوه قدس خواهم آورد . و ایشان را در خانۀ عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانی های سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد؛ زیرا خاند من به خانۀ عبادت برای تمامی قوم ها مسما خواهد شد». نویسنده اشعیا تأکید می کند که خداوند از میان غیریهودیان کاهنان و لاویان خواهد گرفت. وقتی دربارۀ آخرالزمان و مباحث مربوط به آخرت شناسی صحبت می کند، در این دورۀ غیراسرائیلی ها می توانند خدمتکار یهوه شوند، سبت را مراعات و در هیکل عبادت کنند، اما هرگز بنی اسرائیل خوانده نخواهند شد.
نودینی در دوره حاخامی
نخست آنکه در نوشته های حاخامی فصلی مستقل به موضوع نودینی اختصاص داده نشده، بلکه فقط اشاره ای به آن شده است. از این رو هیچ شواهدی دربارۀ تازه یهودیان یا دلایل و انگیزهای آنها در تغییر آیین پیدا نمی شود. فقط رساله کوچکی با عنوان گریم (grim) به اختصار به این موضوع پرداخته است. این رساله از جمله رساله های الحاقی به تلمود بابلی است. دوم آنکه، بیشتر نوشته های تلمودی اتوپیایی و نظریاند، لذا لزوما ما را در جریان چند و چون آنچه رخ داده قرار نمی دهند. برای نمونه، حاخام ها ادعا می کنند که دشمنان یهودیان از جمله نرو و آنتینوس ٩ سرانجام به یهودیت می گروند. سوم آنکه حاخام ها به نحو استطرادی به موضوع نودینی پرداخته اند.
در کتاب مقدس عبرانی نودینی به دو معنا به کار رفته است. در معنای نخست به تصمیم و عزم بنیادینی اشاره دارد که به واسطۀ آن انسان کامل به دعوت خدا لبیک می گوید. این نگرش انسانی با عمل برگزیدگی الهی انطباق دارد. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهت یابی دوباره به عنوان برگزیدگی تجربه می شود. تغییر بنیادی یا نودینی، جهت یابی درونی و روحی شخص است که به روشن بینی حقیقی و تولد دوباره توصیف شده، و در کتاب مقدس عبرانی به پاسخ و بازگشت تعبیر شده است. تغییر جهت یا نودینی در واقع پاسخ به درخواست درونی است. این نوع نودینی، نودینی از حاشیه و پیرامون به سمت مرکز است، و اساسی ترین انتخابی است که انسان در طول زندگی خود می تواند داشته باشد. این نودینی با اینکه در عهد عتیق به عنوان عمیق ترین معنای رابطه اسرائیل با خدا محل تأکید است، اما قابلیت تعمیم به تمام نوع بشر از هر ملت و قومی دارد؛ تمام انسان ها به بازگشت به سوی خدا فراخوانده شده اند. این گونه از نودینی و تغییر جهت را یونس به مردم نینوا توصیه کرد؛ زیرا او در ابتدا نودینی را موضوعی میان خدا و قوم یهود می دانست. در واقع داستان یونس تأیید دوباره ای بر عهد خدا با انسان بود. در داستان نوح نیز، که در سفر پیدایش باب ٦ تا ٩ آمده، بر نودینی به همین معنا تأکید شده است. کوتاه سخن اینکه، اگر عهد خدا با موسی را در ادامه میثاق کلی خدا با آدم و نوح بدانیم، آن گونه که کتاب مقدس ما را به این نکته رهنمون می شود، یهودیت چیزی جز التزام به بازگشت به سوی خدا نیست.
معنای دوم نودینی به نودینی از حاشیه به متن اشاره ندارد، بلکه بر حرکت از «خارج به داخل» دلالت دارد. عموما از مفهوم نودینی و تغییر بنیادی همین معنا، یعنی تفسیر دین، تداعی می شود. این دو معنا از نودینی قابل جمع اند. به عبارت دیگر، گرویدن به یهودیت و بازگشت به خدا و تغییر جهت به سوی او قابل جمع اند.
نودینی در کتاب های اولیه کتاب مقدس عبرانی
اسرائیلی ها خود را فرزندان اسرائیل یعنی از یک نیا و جد مشترک می دانند. بر طبق این دیدگاه، نویسندگان کتاب مقدس عبرانی، عهد خدا با اسرائیل را توافق میان خدای خاص، یهوه، و قوم معین، یعنی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و فرزندان او می دانند. واژه « گر » برای بیگانگانی به کار میرفت که در بین اسرائیلی ها ساکن بودند، اما این واژه دلالتی بر پذیرش و تصدیق خدای واحد از سوی آنها ندارد. بر پایه کتب اولیه، غیراسرائیلی ها می توانند مناسک اسرائیلی را بدون تن دادن به نودینی انجام دهند. برای مثال، مردی که در خارج از اسرائیل متولد شده و ختنه کرده باشد می تواند از قربانی عید فصح برخوردار شود. در سفر خروج داستان فرار موسی از دربار فرعون و کمک او به دختران کاهن مدیان و سرانجام ازدواج او با یکی از آنها گزارش شده است. بر اساس آن گزارش، صفوره، همسر موسی، زندگی همسرش را با ختنه کردن پسرانش نجات داد. اما این متون از نودینی و تغییر آیین صحبت نمی کنند. خلاصه آنکه، در دورۀ کتاب مقدس ، مثلا برای شخص مصری یا بابلی قابل تصور نبود که در زادگاه و سرزمین مادری خود بماند و در عین حال به دین اسرائیل بگرود، ولی پس از دورۀ کتاب مقدس شمار کثیری از غیریهودیان جذب یهودیت به عنوان دین شدند، و اصطلاح «گر» به این منظور وضع شد.
نودینی در کتاب های متأخر کتاب مقدس عبرانی
دقیقا مشخص نیست که از چه زمانی نودینی وارد یهودیت شده است. در عزرا و نحیما به امکان نودینی زنان بیگانه و در آمدن آنها به یهودیت توجهی نشده است. در کتاب اشعیا به نودینی پرداخته شده، ولی خطوط کلی آن مشخص نشده است. «غریبانی که با خداوند مقترن شده او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته، بندۀ او بشوند: یعنی همۀ کسانی که سبت را نگاه داشته آن را بی حرمت نسازند و به عهد من متمسک شوند. ایشان را به کوه قدس خواهم آورد . و ایشان را در خانۀ عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانی های سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد؛ زیرا خاند من به خانۀ عبادت برای تمامی قوم ها مسما خواهد شد». نویسنده اشعیا تأکید می کند که خداوند از میان غیریهودیان کاهنان و لاویان خواهد گرفت. وقتی دربارۀ آخرالزمان و مباحث مربوط به آخرت شناسی صحبت می کند، در این دورۀ غیراسرائیلی ها می توانند خدمتکار یهوه شوند، سبت را مراعات و در هیکل عبادت کنند، اما هرگز بنی اسرائیل خوانده نخواهند شد.
نودینی در دوره حاخامی
نخست آنکه در نوشته های حاخامی فصلی مستقل به موضوع نودینی اختصاص داده نشده، بلکه فقط اشاره ای به آن شده است. از این رو هیچ شواهدی دربارۀ تازه یهودیان یا دلایل و انگیزهای آنها در تغییر آیین پیدا نمی شود. فقط رساله کوچکی با عنوان گریم (grim) به اختصار به این موضوع پرداخته است. این رساله از جمله رساله های الحاقی به تلمود بابلی است. دوم آنکه، بیشتر نوشته های تلمودی اتوپیایی و نظریاند، لذا لزوما ما را در جریان چند و چون آنچه رخ داده قرار نمی دهند. برای نمونه، حاخام ها ادعا می کنند که دشمنان یهودیان از جمله نرو و آنتینوس ٩ سرانجام به یهودیت می گروند. سوم آنکه حاخام ها به نحو استطرادی به موضوع نودینی پرداخته اند.
بیشتر بخوانید : ادعای جهان شمولی ادیان
بر این اساس، حاخام ها صحبت های ضد و نقیضی راجع به نو دینان (تازه یهودیان) و نودینی ابراز داشته اند. برخی از دانشمندان معتقدند قبول تورات، ختنه برای مردان، غسل و قربانی از دورۀ معبد دوم به بعه برای نو دینان الزامی بود، اما منابع حاخامی این ادعا را تأیید نمی کند. حاخام ها دربارۀ اهمیت انگیزه های نو دینان (تازه یهودیان) اختلاف دارند. مطلوب این است که غیریهودیان به انگیزه های آسمانی و الهی وارد جامعه یهودیان شوند. برخی از فرزانگان اجازه نمی دهند بیگانگان برای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی خود، از قبیل ازدواج با یهودیان، به یهودیت بگروند. راو از تغییر آیین بیگانگان حتی اگر برای دست یافتن به اهداف دنیوی باشد، استقبال می کند؛ زیرا معتقد است غیریهودیانی که به این منظور یهودی می شوند سرانجام به پیروان واقعی یهوه تبدیل خواهند شد. دیگران معتقدند چنان که کسی با انگیزه های پست و دنیوی یهودی شود، لازم است بار دیگر، با انجام مراسم و مناسک خاص، با دلایل و انگیزه های صحیح یهودی شود. از نظر معدودی از حاخام ها، کودکانی که به یهودیت می گروند، پس از رسیدن به سن بلوغ باید دوباره مراسم و تشریفات تغییر آیین را به جای آورند.
بر اساس تعالیم حاخامی، تازه یهودیان مکلف به تمام تکالیف یهودیان مادرزادند. البته برخی معتقدند باید به آنها مهلت خوبی داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیین های سنت قبلی خود فاصله بگیرند، زیرا آنها در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نیافته اند. تازه یهودیان با اینکه در انجام دادن تکالیف و مناسک با یهودیان مادرزاد برابرند، در عین حال بین آنها تفاوت هایی وجود دارد، زیرا خداونه سرزمین موعود را فقط به یهودیان مادرزاد اعطا کرده و تازه یهودیان هیچ سهمی در آن ندارند ، زیرا اسلاف آنها جزء، قبایل و اسباط اصلی نیستند.
بر اساس تعالیم حاخامی، تازه یهودیان مکلف به تمام تکالیف یهودیان مادرزادند. البته برخی معتقدند باید به آنها مهلت خوبی داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیین های سنت قبلی خود فاصله بگیرند، زیرا آنها در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نیافته اند. تازه یهودیان با اینکه در انجام دادن تکالیف و مناسک با یهودیان مادرزاد برابرند، در عین حال بین آنها تفاوت هایی وجود دارد، زیرا خداونه سرزمین موعود را فقط به یهودیان مادرزاد اعطا کرده و تازه یهودیان هیچ سهمی در آن ندارند ، زیرا اسلاف آنها جزء، قبایل و اسباط اصلی نیستند.
در تلمود فلسطینی آمده است خداوند کل زمین را در می نوردد و هر جا انسان پرهیزکار و صالحی بیابد، او را به جامعه یهودیان ملحق می کند، زیرا کسانی که خدا دوستشان دارد. بزرگ تر و والاتر از کسانی هستند که خدا، یهوه، را دوست دارند. خداوند خودش
را در بیابان متجلی ساخت نه در کشور خاصی. بنابراین، بیگانگان در هر مرحله ای از زندگی هر گاه تصمیم به نودینی بگیرند می توانند یهودی شوند، همچنان که ابراهیم تا ٩٩ سالگی ختنه نکرد.
نودینی در عصر هلنی
شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد در دورۀ هلنی افراد بسیاری یهودی شدند. در انجیل متی هم به این واقعیت اشاره شده است که خود علمای یهود به دنبال یهودی کردن بیگانگان بودند، آنجا که خطاب به فریسیان می گوید: «وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که بر و بحر را می گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پست تر از خود پسر جهنم می سازید» .
واقعیت این است که نودینی در دوره هایی که بی ثباتی اجتماعی حکم فرما بوده رو به افزایشی بوده است. مثلا در دورۀ هلنی افراد بیشتری به یهودیت گرایش پیدا کردند. دورۀ هلنی نشان دهندۀ چالش یهودیت با تفکر کلاسیک یونانی و فرهنگ های آسیایی است، زیرا اسکندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل کرد و در نتیجه صورت های جدیدی از دین، فلسفه، هنر، الهیات ، علم و زبان مجال ظهور و بروز پیدا کردند. یهودیان ارتباط و تماس مستقیمی با عوالم فکری جدید پیدا کردند و به این ترتیب یهودیت و خدای خاص قوم یهود را به اقوام و فرهنگ های جدید معرفی کردند. پس از مرگ اسکندر، در اسرائیل و اورشلیم جنگ های بسیاری در گرفت، سربازان غیریهودی بسیاری در اورشلیم مأوا گزیدند و یهودیت به عنوان دینی هلنی و یونانی مأب شناخته شد. غیریهودیان هرچند شناخت کاملی از خدای قوم یهود نداشتند، ولی از نظام اخلاقی و مناسک مقدس آگاهی داشتند، در حالی که رومی ها رابطه چندان دوستانهای با یهودیان نداشتند و حتی حاضر نبودند با آنها غذا بخورند. در زمان جولیوس سزار بود که دین یهودیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و آزادی های درخور توجهی به یهودیان اعطا شد به طوری که آنها می توانستند در امپراطوری روم زندگی کنند و همچنان در کمال صلح و صفا به آداب و مراسم قدیمی و سنتی خود عمل کنند. در این دوره برای بسیاری از رومی ها، به خصوص برای زنان طبقات بالا، یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و محترم بود و زمینه برای نودینی و تغییر آیین آنها به یهودیت فراهم شده بود.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
بر اساس تعالیم حاخامی، تازه یهودیان مکلف به تمام تکالیف یهودیان مادرزادند. البته برخی معتقدند باید به آنها مهلت خوبی داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیین های سنت قبلی خود فاصله بگیرند، زیرا آنها در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نیافته اند. تازه یهودیان با اینکه در انجام دادن تکالیف و مناسک با یهودیان مادرزاد برابرند، در عین حال بین آنها تفاوت هایی وجود دارد، زیرا خداونه سرزمین موعود را فقط به یهودیان مادرزاد اعطا کرده و تازه یهودیان هیچ سهمی در آن ندارند ، زیرا اسلاف آنها جزء، قبایل و اسباط اصلی نیستند.
بر اساس تعالیم حاخامی، تازه یهودیان مکلف به تمام تکالیف یهودیان مادرزادند. البته برخی معتقدند باید به آنها مهلت خوبی داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیین های سنت قبلی خود فاصله بگیرند، زیرا آنها در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نیافته اند. تازه یهودیان با اینکه در انجام دادن تکالیف و مناسک با یهودیان مادرزاد برابرند، در عین حال بین آنها تفاوت هایی وجود دارد، زیرا خداونه سرزمین موعود را فقط به یهودیان مادرزاد اعطا کرده و تازه یهودیان هیچ سهمی در آن ندارند ، زیرا اسلاف آنها جزء، قبایل و اسباط اصلی نیستند.
در تلمود فلسطینی آمده است خداوند کل زمین را در می نوردد و هر جا انسان پرهیزکار و صالحی بیابد، او را به جامعه یهودیان ملحق می کند، زیرا کسانی که خدا دوستشان دارد. بزرگ تر و والاتر از کسانی هستند که خدا، یهوه، را دوست دارند. خداوند خودش
را در بیابان متجلی ساخت نه در کشور خاصی. بنابراین، بیگانگان در هر مرحله ای از زندگی هر گاه تصمیم به نودینی بگیرند می توانند یهودی شوند، همچنان که ابراهیم تا ٩٩ سالگی ختنه نکرد.
نودینی در عصر هلنی
شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد در دورۀ هلنی افراد بسیاری یهودی شدند. در انجیل متی هم به این واقعیت اشاره شده است که خود علمای یهود به دنبال یهودی کردن بیگانگان بودند، آنجا که خطاب به فریسیان می گوید: «وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که بر و بحر را می گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پست تر از خود پسر جهنم می سازید» .
واقعیت این است که نودینی در دوره هایی که بی ثباتی اجتماعی حکم فرما بوده رو به افزایشی بوده است. مثلا در دورۀ هلنی افراد بیشتری به یهودیت گرایش پیدا کردند. دورۀ هلنی نشان دهندۀ چالش یهودیت با تفکر کلاسیک یونانی و فرهنگ های آسیایی است، زیرا اسکندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل کرد و در نتیجه صورت های جدیدی از دین، فلسفه، هنر، الهیات ، علم و زبان مجال ظهور و بروز پیدا کردند. یهودیان ارتباط و تماس مستقیمی با عوالم فکری جدید پیدا کردند و به این ترتیب یهودیت و خدای خاص قوم یهود را به اقوام و فرهنگ های جدید معرفی کردند. پس از مرگ اسکندر، در اسرائیل و اورشلیم جنگ های بسیاری در گرفت، سربازان غیریهودی بسیاری در اورشلیم مأوا گزیدند و یهودیت به عنوان دینی هلنی و یونانی مأب شناخته شد. غیریهودیان هرچند شناخت کاملی از خدای قوم یهود نداشتند، ولی از نظام اخلاقی و مناسک مقدس آگاهی داشتند، در حالی که رومی ها رابطه چندان دوستانهای با یهودیان نداشتند و حتی حاضر نبودند با آنها غذا بخورند. در زمان جولیوس سزار بود که دین یهودیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و آزادی های درخور توجهی به یهودیان اعطا شد به طوری که آنها می توانستند در امپراطوری روم زندگی کنند و همچنان در کمال صلح و صفا به آداب و مراسم قدیمی و سنتی خود عمل کنند. در این دوره برای بسیاری از رومی ها، به خصوص برای زنان طبقات بالا، یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و محترم بود و زمینه برای نودینی و تغییر آیین آنها به یهودیت فراهم شده بود.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
بیشتر بخوانید :
پیامدهای عملی برگزیدگی
جایگاه انسان و حقوق افراد در یهودیت
همه نگری در کتابهای مقدس
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}